.
عشق مقدس
تو نیز در شراره های آتش غم...در شعله های اندوه و حزن میسوزی ؟
چرا کبوتر امید من؟
مگر نمیدانی من در هر کجا که باشم نگران تو هستم ؟
مگر آگاه نیستی که همواره بتو میاندیشم ؟
در رویاهایم...در خواب و بیداری ام
...در تصور و خیالم .تو چون خورشیدی تابناک ...چون شهابی پر فروغ میدرخشی.میدرخشی و به قلب من نیز نور عشق
...نور آرزو و امید میتابانی
.همیشه با تو هستم
.نظر یادتون نره